کد مطلب:252449 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:270

ضرورت شناخت ائمه شیعه
به نام خدا

دنیای سیاست، دنیای عجیبی است، استعمار، استحمار در چهره های گوناگون خود، مردم را تهی و پوچ می سازد خاصه آنان كه دارای ذخایری از فرهنگ مادی و معنوی می باشند. دنیای اسلام، مفاخر ارزشمندی به جهان بشریت تقدیم داشته است، مفاخری كه شناخت آنها اجتناب ناپذیر بوده و ناچار از شناسایی آنها هستیم، البته این ضرورت به حكم عقل است نه ضرورتی جبری كه سرنوشت انسان را به شكل قالب می سازد بلكه می توان آن را شناختی ضروری اختیاری نامید. همانگونه، كه ادامه حیات، تنفس را ایجاب می كند شناخت فرهنگ معنوی، حیات روحی و معنوی را موجب می شود بنابر این آگاهی از فرهنگ معنوی از لوازم استمرار حیات فكری و ابقاء مجسمه فضیلت است. فرهنگ شیعی، دارای فراز و نشیب هایی است كه شناسائی و شناساندن آن به نسل امروز از وظائف مهم و رسالت های خطیر به شمار می رود، نسلی كه در آستانه ی سقوط به دره هولناك عقاید انحرافی و ارتجاعی است، رهبران مكاتب فلسفی و فكری برآنند تا



[ صفحه 8]



هر چه بیشتر دام های خود را گسترده تر و فریبنده تر سازند و در راه تامین مصالح شخصی خود، بهرگونه تولید عقیده و ایده ایی دست می زنند و هدف آن كه نسل امروز را هر چه بیشتر آماده بلعیدن سردمداران استعمار قرار دهند. و تلاشگرآنند كه نسلی بسازند تهی و پوچ، رانده وامانده، شناخت فرهنگ شیعی همانطور كه گفته شد رسالت تحقیقی هر شیعه وظیفه مند است و چون تشیع ابعادی گسترده در افق پهناور فكر و اندیشه دارد شناخت آن وظیفه هر انسان پاكباز و حقیقت جویی است.

متاسفانه جامعه ی آشفته شیعه تاكنون موفق به ترسیم خطوط اصیل چهره پیشوایان خود نشده است.

و به قول شهید دكتر شریعتی:

شیعه بودن مسئولیت های سنگینی را بر دوش انسان می نهد، مسئولیتی كه از همه مسئولیت هایی كه مكتب های آزادی خواهی، عدالت خواهی و آزادی بخش بر دوش معتقدان و پیروان خود می نهند سنگین تر است.

شیعه بودن تنها به معنای دوست داشتن امامان شیعی و یا شناخت آنها به ترتیب شماره نیست، زیرا دوست داشتن نوعی احساس است و شناخت یك كوشش ذهنی، در صورتی كه تشیع به معنای پیروی كردن در حقیقت عمل است و حركت، پیروی از پیشوایان راستین اسلام در خود كلمه شیعه و لفظ تشیع نهفته است. البته لازمه این پیروی، شناخت است و لازمه شناخت دوست داشتن اما آنچه معنی تشیع را تحقق خارجی می بخشد پیروی از اندیشه، از



[ صفحه 9]



روش زندگی از روش كار، از نحوه جهاد و از تحمل نمودهای عالی انسانی علی و فرزندانش می باشد.

تاسف اینجاست كه ما ملتی كه افتخار بزرگ انتساب به علی و مكتب اهل بیت را داریم. و این بزرگترین میراثی است كه ملت ما داراست و بزرگترین افتخار تاریخی است كه می تواند بدان بنازد و بالاخره بزرگترین سرمایه ی امیدی است كه می تواند بوسیله آن به آگاهی، بیداری و حركت و رهایی برسد. اما در عین حال می بینیم كه با داشتن این امتیازات و افتخارات هنوز هیچگونه دگرگونی و حركتی بوجود نیامده است. این است كه ما فقط در مرحله دوست داشتن ظاهری مانده ایم و حتی به مرحله شناخت هم نرسیده ایم!

یكی از ابعاد بسیار با شكوه و آموزنده زندگی پیشوایان اسلام، رفتارشان با دشمنان خودشان می باشد. چرا كه اگر كسی بخواهد در هر نسلی و عصری، از اهل بیت پیروی كند نه اینكه فقط درباره آنها كتاب بنویسد، مدح و ستایش كند یا شعر بگوید، یا آواز بخواند و یا احساسات به خرج بدهد! بلكه چنانچه تا حدی كه عملا می تواند، هر چند با فاصله بسیار زیاد، اما بهر تقدیر در جهت و مسیری كه آنها نشان داده اند، بخواهد از آنان پیروی كند، بی تردید باید مشكلات و محرومیت هایی را تحمل كند. دشمنان قسم خورده و ریشه دار اسلام كه همواره در استخدام استعمار و زد و بندهای بیگانه مهارتی شگفت یافته اند در طول تاریخ همواره از تجلی احساس گرایش به علی و فرزندانش جلوگیری كرده و با دستیاری دوستان ناآگاه و جاهل به سركوبی احساس و اندیشه ی مردمی پرداختند. نقش راویان



[ صفحه 10]



و محدثین نیز در تصویر چهره پیشوایان اسلام وصف ناپذیر است، اینان به استثنای افرادی انگشت شمار، ناخودآگاه به استعمار كمك كرده اند از مجموع مضامین روایی گاهی چنان روایات چندش آور و ناباور ذكر می شود كه انسان را به یاد تحریف گران و دروغ پردازان یهود و مسیحیت در مورد تورات و انجیل می اندازد. حتی گاهی دست غرض ورزان و خیانت پیشگان در ترسیم چهره امامان، نقش منحوس و منفور را می آفریند كه گویی خدای ناكرده اینان آن اسوه ها و الگوهایی كه قرآن به توصیفش می پردازد نیستند بلكه دست نشانده های خلیفه و اجیر آنها در مسیر تحقق هدفهای غاصبان خلافتند.

ناگفته نماند كه در این كتاب كه محصول تلاشی پی گیر است بی شك عاری از عیب و اشكال نیست بلكه شاید در همین و جیزه نگاشته هایی باشد كه به وی تحریف یا لااقل سستی دهد اما كوشش گردیده تا آنجا كه ممكن است اصیل ترین منابع دست دوم را با منابع دست اول و آبهای روان اما كدر را با آبهای زلال سرچشمه مقایسه نمایم و خالص ترین خبر را استخراج نمایم.

مع الوصف یقین دارم كه این كوشش كامل نبوده است بلكه آنچه در توان داشته ام بكار برده ام. در تدوین این كتاب به كتابهای اصلی تاریخی رجوع كرده و مطالب پراكنده ای را كه در آنها درباره زندگی امام دهم (علی الهادی) وجود دارد، جمع آوری و ترجمه دقیق نموده ام.

البته باید یادآور شوم كه آنچه ما از امام انتظار داریم نشان دادن راه زندگی و چگونگی عمل و حركت در این مسیر تكاملی است.



[ صفحه 11]



پر واضح است كه تكیه ما در این رهگذر بر اساس ناشناخته ها نیست بلكه به قدر كافی فرهنگ مشخص و شناخته شده ای در دست داریم و احتیاجی به اندوخته های استعماری دیگران نداریم چون آبشخور ما از سرچشمه های جوشان و فیاض تامین می شود، بنابراین باید چشم بصیرت باز نمود و تاریخ شكوهمندمان را ورق زده و شیوه ی پیشوایان بزرگ شیعه را مجریان اصول و حقوق و حدود اسلامند از لابلای گرد و غبار تعصبات و خرافات بیرون آوریم و آن را مورد پژوهش و شناخت قرار دهیم تا صحیح را از سقیم تشخیص داده، مزین به زیور عمل صالح گردیم مسلما یكی از این چهره های تابناك، امام هادی (ع) است.

این نمود عالی انسانی، نمونه ایده آل برای تمامی انسانها به ویژه ما شیعیان و سمبلی جاوید در تحریك حس فداكاری انسانهای آگاه می باشد هم اكنون كه بر سر چند راهی واقع شده ایم، ناچار باید رهنمودهای هادیان و منادیان الهی را در سرلوحه برنامه زندگی خود قرار دهیم. و باید روش پسندیده آنان را كه سرشار از تقوی و اخلاق و فضیلت و پرورش وجدان زنده و آگاه است دنبال كنیم و در رفتار خود از روش پدران فداكار او كه از اولین و ضروری ترین عوامل پیروزی و رستگاری و بیداری امت می باشند، الهام بگیریم. اینان بر مادیات زندگی فائق آمده و در جوی بالاتر از فضای مادیات حركت كرده اند.



[ صفحه 12]



در مقدمه الغیبه الصغری نوشته استاد محمد الصدر و نگرش تحلیلی او به قضایای جاری در زمان امام هادی و امام حسن عسگری (ع)، با بینشی گسترده به تحلیل اوضاع و در حقیقت به بررسی شیوه سیاسی این دو رهبر جهان اسلام و كیفیت ایستادگی و مقاومت اسطوره ایی در مقابل خناس های بنی العباس و دفاع از حریم مقدس پیامبر و قرآن پرداخته و با شرح و نقدی عمیق اوضاع حاكم را روشن ساخته است. وی متذكر می شود كه اگر بخواهیم تاریخ اسلامی خاص خود را بررسی و به شناخت نایل شویم، به دشواریهایی آمیخته با لغزش و خطاء مواجه می شویم كه تصفیه و تنظیم عصاره ی بی آلایش آن نیاز به تلاشی مبرم و اندیشه ای پر وسعت دارد و این به دلایلی است كه ذیلا به برخی از علت های مهم آن اشاره می كنیم:

1- اولین انگیزه به حوادث تاریخی آن دوره ربط پیدا می كند به این معنا كه تاریخ و جنبش قهرمانان آن، امری است مبهم و پیچیده و مقید.

زیرا پیشوایان ما (ع) در دوران مبارزات طولانی و اسلامی خود شیوه ای داشته اند كه با شیوه و خط مشی رژیم های غاصب و حاكم كه از تعالیم اسلامی منحرف بوده اند، تعارض و تفاوت داشته است. چرا كه رژیم های حكومتی كه تحت عنوان اسلام زمام امور را به دست می گرفته اند و خلفا هم به اعتبار خلیفة الرسول و (خلفاء الراشدین) بر مسند و مركز بزرگ حكومت



[ صفحه 13]



اسلامی تكیه داشته اند، حقیقت اسلام را ندانسته و نمی فهمیدند و حوزه تفكر و سراچه قلبشان از چشمه سار اسلام سیراب نگشته و به حدود و ثغور و افق اندیشه و عدالت اسلامی آگاهی نداشته و همواره خواهان انطباق احكام اسلام با میزان فكر محدود و روح بی تحرك و غالبا ملوث خود بوده اند، مضافا اینكه افراد و عناصری منتصب از ناحیه خلافت و حاكم برگرده مردم و در رأس مناصب حساس، از نظر تفكر و اندیشه ی اسلامی چندان بهتر از خلیفه نبودند و خود را نیز برتر و بهتر نمی دانستند، لذا هیچگونه احساس حسادت و رقابت نسبت به خلیفه در دل ناآگاهشان موج نمی زد.

به همین لحاظ موضع پیشوایان بر حق ما از دیدگاه فكر و اندیشه و انطباق با مسائل خارجی كاملا در جهتی مغایر و مخالف با رژیم های حكومتی بوده است. موضعی قاطع و بی چون و چرا كه ناشی از حكومت و قدرت و توفیق الهی بود. بنابراین ائمه راستین اسلام (ع) دارای دو موضع اساسی سازش ناپذیر و عدم همآهنگی و تناسب با هیئت حاكمه بوده اند.

موضع نخستین اینكه همواره خواهان (حداقل) منصب رهبری دولت اسلامی و بر عهده داشتن امامت امت و برپائی پرچم پیشوائی و ولایت و حضور خود در صحنه ی رهبری هواداران و پیروان خود با توجه به پایگاه های ملی و اسلامی كه در قلوب توده های مردم داشتند و این همان چیزی است كه موجودیت خلفای اموی و عباسی را سخت تهدید می كرد و اركان اریكه ی



[ صفحه 14]



قدرت آنها را به لرزه درمی آورد و با تمام قدرت و نیرو از بیانات و شیوه ی عمل و رفتار ائمه بیم داشته و به همین دلیل همیشه آنها را تحت اقدامات شدید امنیتی و تحت نظر و مراقبت قرار می دادند.

موضع دوم: كه ناشی می شود از تعهد و التزامی كه نسبت به نظارت در جامعه اسلامی است یعنی تحقق امر به معروف و نهی از منكر و بهبود اخلاقی امت جدشان رسول خدا (ص) و احساس مسئولیتی كه در مقابل ازاله ی ظلم و انحراف و اختلافات خانمان سوز و مصالح شخصی كه متأسفانه در جامعه ی آن روز به چشم می خورد.

بدین ترتیب ائمه (ع) با داشتن این دو گونه موضع، خود را در مقابل پیامبر (ص) مسئول دانسته و احساس وظیفه الهی می كردند تا فاسد را اصلاح و كژی امت اسلامی را به میزان امكانات موجود در طول زندگی، اصلاح نمایند.

حضرات ائمه اطهار در تمامی این رویدادها، شیوه ای را برمی گزیدند كه مصلحت جامعه آن روز اسلامی اقتضاء می كرد. و همچون نگهبان و سایبانی بودند كه با حفظ نظام جامعه و تحفظ شرایط و موقعیت هایی كه بی گدار جان مردم را در معرض خطر قرار ندهد، انجام وظیفه می كردند.

مشی سیاسی آنها در قبال مشكلات داخلی حكومت اسلامی و به واسطه حضور فرمانروایان و حكام منحرف ایجاد می شد، موضع مراقبت و اصلاح گر و ناصح را به خود می گرفتند كه نحوه سمت گیری



[ صفحه 15]



در نظارت، فرماندهان، وزراء، و خلفاء و قضات را به شدت به بیم و هراس می كشاند این است كه اقدامات امنیتی شدیدی را فراهم می دیدند و آنها را تحت نظر و فشار می گذاشتند.

به خاطر این دو موضع گیری و شیوه اسلامی كه ائمه معصومین (ع) در قبال رژیم حاكم به خود می گرفتند، كینه و حسد سردمداران هیئت حاكمه بر علیه آنها برانگیخته می شد، و بالطبع از نظر تئوری و عملی از آنها سخت برحذر بودند، زیرا امامان (ع) در هر فرصتی كه دست می داد بی توجه به فشارهای وارده بر خود از امكانات موجود به نفع جامعه استفاده می كردند هر چند كه فشارهای حاكم آسایش را از آنها گرفته نتیجتا اصلاحات آنها كاسته شده و نسبت به نیازهای بزرگ اجتماعی اثر فعالیتهای آنان كم نموده می شد.

اینجاست كه می بینیم ائمه (ع) حوزه ی فعالیتهای خود را به یاران و اصحاب خود منحصر و محصور می كردند و نیز میزان این فعالیتها رابطه معكوسی با میزان فشارها داشت یعنی هر وقت فشارها كاهیده می شد فعالیتها افزوده می گشت و یا مخفیانه به تلاش می پرداختند. دایره فعالیتها با ضعف یا قدرت دستگاه معكوسا متناسب بود، یعنی ضعف رژیم حاكم مساوی فزونی دایره فعالیت آنها بود، و هر گاه رژیم حاكم ضعیف می گردید، جلو پیشرفت امام گسترده شده و فرصتی برای كوشش و دعوت به جهاد و عمل بدست می داد، چنان كه همین فرصت در زمان



[ صفحه 16]



امام صادق (ع) پیش آمد، چرا كه ایشان در زمانی حیات داشتند كه رژیم غاصب امویان بدست عباسیان ستمگر افتاده بود. به همین لحاظ آن حضرت با نشر علوم اسلامی و تعالیم الهی موجب گسترش و توسعه فراوان آن گردید.

و هر زمان كه دستگاه خلافت و یا ایادی و جیره خواران رژیم قدرتی پیدا می نمودند، جلوی فعالیتهای امام گرفته و مسدود می شد و دیگر فرصتی برای تلاش و جهاد و دعوت به اسلام اصیل جز در دایره ایی تنگ و محدود پیش نمی آمد. مانند وقتی كه بردگان و تركان زمام امور را بدست گرفته و بر اریكه ی قدرت تكیه زدند كه در این زمان ائمه (ع) را تحت كنترل شدید قرار دادند.

درست همان موضع و فرصت برای یاران و مجاهدین پیرو خط ائمه (ع) پیش می آمد زیرا اگر برای امامان گشایشی در زمینه ی فعالیت دست می داد آنها نیز گشایشی داشتند، و اگر ائمه در تنگنا و عسرت قرار می گرفتند، امام پیروان صدیقش را از صراحت در مخالفت با قانون حاكم و وضع موجود منع می كرد.

چون ریاست و رهبری گروه ها و ملت ها شخصا به عهده امام بود بهر تقدیر مصونیت و احترامی از طرف رژیم حاكم برای او در نظر می گرفتند تا مانع انگیزش افكار عمومی بر علیه آنها شود و حكومت ها ناچار بودند با همان تقدیس و اكرام و اجلال كه مردم به آنها می نگریستند، آنها نیز با همان دید بنگرند.



[ صفحه 17]



موقعیت امام رضا (ع) تا امام حسن عسكری (ع) چنین بود، اضافه بر آن نوعی سیاست همجواری از امام جواد تا بعد از او را خلفاء پیش گرفتند كه در آن نوع سیاست مقرر گردید تا آنها به دربار نزدیك و در كاخ های مجلل اسكان داده شوند، هدف از تحقق اجرای چنین طرحی، جداسازی كامل امام از پایگاههای توده ی مردم و كنترل و نظارت فعالیت آنان بود.

در چنین موقعیتی، ائمه (ع) گرچه ظاهرا در یك حصار امنیتی قرار داشتند لیكن شرایط اصحاب و پیروان و هر كس كه اظهار دوستی امامان شیعه را می نمود بسیار وخیم و همواره تحت زجر و شكنجه های شدید حكام بودند كه حداقل آنها محرومیت از امتیازات اقتصادی و فعالیت سیاسی و اجتماعی بود. این اوضاع دو نتیجه را منعكس می سازد:

1- ابهام و تیرگی مشی سیاسی و شیوه مبارزه اجتماعی امام و یاران ایشان است، شیوه ایی كه اگر ابرهای ابهام در آسمان قداست آن نمی بود، افق های تاریخی گسترده ای را در برابر دیدگان ما باز می كرد، ولی متأسفانه همچنان در برابر پژوهندگان تاریخ، این پیچیدگی و پوشیدگی باقی مانده است.

2- طبیعی است كه انبوهی از تقاریر و اعمال و گفتار ائمه ما و یارانشان محرمانه و مخفیانه می باشد، به گونه ای كه هیچ روایت و خبری از دو نفر یا عده ی قلیلی تجاوز نمی كرد و آنان نیز در پنهان داشتن آن از سوی امام تلاش می كردند و هیچ حزب مخفی قادر به ثبت آن در اوراق تاریخ نبود...

از پروردگار منان جوئیم توفیق عمل به رهنمودهای ائمه بر حق شیعه و پیشوایان اسلام را.

دریائی 30 / 9 / 54



[ صفحه 18]